به گزارش خبرنگار مهر؛ پنجمین کلاس از اردوی سوم دورۀ پنجم دختران آفتابگردان با حضور اسماعیل امینی و با موضوع نقد شعر برگزار شد.
در این جلسه امینی در سخنانی عنوان کرد: انسان در سیر آفاقی چیزی را جستجو میکند که شاید در خودش هم باشد، همانطور که حافظ نیز سروده: سالها دل طلب جامجم از ما میکرد/ آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد. معنایی که در شعر فارسی به گونههای مختلف آمده است.
امینی ادامه داد: این به معنی تکراری بودن معانی نیست، بلکه منظور آن است که شاعر به مفاهیمی میپردازد که از قبل وجود دارند. در مقابل عالم کلاسیک که عالمی شناخته شده است، عالم مدرن شناخته شده نیست. البته این ناآشنا بودن مطلق نیست بلکه با توجه به علم و پیشرفت آن قابل شناسایی است.
این استاد دانشگاه یکی دیگر از ویژگیهای شعر مدرن را عدم قطعیت عالم و احتمالی بودن آن برشمرد که حکم قطعی ندارد. ولی در مقابل دنیای کلاسیک احکام فراگیری دارد که در اشعار شاعران هم به آن پرداخته شده.
وی در ادامه گفت: در هنر سنتی آنچه توازن و تقارن دارد و شناخته شده است زیبا محسوب میشود. اما در شعر مدرن بر خلاف شعر کلاسیک آنچه غریب و ناشناخته است زیباست. به همین دلیل مخاطبی که با هنر کلاسیک انس گرفته است در مواجهه با هنر مدرن دچار تحیر میشود. اتکا به تجربههای فردی و عدم گرایش به تجربههای عام جزئینگری و برونگرا بودن نیز از خصوصیات این مکتب به حساب میآید.
به گفتۀ امینی هنر مدرن با پدیدههای ملموس و محسوس روبروست، مانند آنچه سهراب سپهری میگوید: واژه باید خود باد/ واژه باید خود باران باشد... اما در اشعار کلاسیک ما با پدیدههای انتزاعی رو به رو هستیم و یکی از ادعاهای نیما نیز مربوط به این مسئله است که شعر را به عینیت و خارج رسانده و آن را از دست ذهنیت نجات داده است.
وی افزود: ازجمله دلایلی که ما در عالم کلاسیک از اشیا به عنوان نماد استفاده میکنیم این است که فیزیک و عالم محسوسات چندان اهمیتی ندارد و برای ما تنها تصویری از عالم متافیزیک است.
امینی در پایان اظهار داشت: میتوان گفت آنچه در محافل ادبی به عنوان شعر مدرن میبینیم هیچکدام به این تعاریف مربوط نیست. در طی زمان، بسیاری از موارد به شعر افزوده شده یا از آن کم شده، بسیاری آثار را شعر میدانستیم اما حالا نمیدانیم. امروزه به لحاظ نقد ادبی تنها شعر غنایی را شعر میدانند و سایر اشعار تنها استفاده از شعر برای رسیدن به اهداف دیگر است.